DG20.IRبهترینها؛برق،مکانیک،ساختمان،تکنولوژی،مدیریت،زبان

DG20.IRبهترینها؛برق،مکانیک،ساختمان،تکنولوژی،مدیریت،زبان

مطالبی در زمینه برق ،مکانیک ،کامپیوتر ،معماری ،کنترل ،الکترونیک ، مخابرات،ابزار دقیق ،هوش مصنوعی ، روباتیک، فتونیک، اویونیکAvionic ،فیزیک ،ساختمان ، تاسیسات، تکنولوژی جدید، موبایل ،مدیریت و کارآفرینی، آموزش زبان و مطالعه،خواندنی های اینترنت و انرژی مثبت
DG20.IRبهترینها؛برق،مکانیک،ساختمان،تکنولوژی،مدیریت،زبان

DG20.IRبهترینها؛برق،مکانیک،ساختمان،تکنولوژی،مدیریت،زبان

مطالبی در زمینه برق ،مکانیک ،کامپیوتر ،معماری ،کنترل ،الکترونیک ، مخابرات،ابزار دقیق ،هوش مصنوعی ، روباتیک، فتونیک، اویونیکAvionic ،فیزیک ،ساختمان ، تاسیسات، تکنولوژی جدید، موبایل ،مدیریت و کارآفرینی، آموزش زبان و مطالعه،خواندنی های اینترنت و انرژی مثبت

نکات افزایش بازدید و افزایش درآمد از وبلاگ

خیلی از افراد به من ایمیل میفرستند و برای افزایش بازدید و افزایش فروش و درآمد از طریق وبلاگ‌ها راهنمایی می‌خواهند.
با توجه به تجربیاتی که دارم، موارد زیر مهم‌ترین مشکلاتی هستند که در وبلاگ‌ها وجود دارد.

اشتباه اول : استفاده بیش از حد از کدهای تبلیغاتی و کدهای اختصاصی
شاید فکر کنید هرچه بیشتر در وبلاگ‌تان تبلیغات بگذارید، احتمال خرید بازدیدکننده بیشتر می‌شود، ولی اینطور نیست. کاملا برعکس! هرچقدر بنر و کدهای تبلیغاتی بالا و گوشه‌کنار وبلاگ شما بیشتر باشد، بازدیدکننده به تبلیغات شما کمتر توجه می‌کند.
بهترین راه این است که تعداد کمی محصول مثلا 5 تا 10 محصول را با استفاده از کدهای جادویی یا کدهای اختصاصی در ستون کنار وبلاگ قرار دهید. بالای وبلاگ را بهتر است خالی نگه‌دارید ولی اگر اصرار دارید که تبلیغات گذاشته شود، بیش از 2 بنر یا یک پست ثابت قرار ندهید.

اشتباه دوم : استفاده از قالب‌های نامناسب
استفاده از قالب‌های سیاه و یا فانتزی که یک فرشته با بال‌های سفید در گوشه وبلاگ نشسته و چندتا قلب خونین و تیرخورده نیز گوشه وبلاگ گذاشته شده برای وبلاگ‌هایی که می‌خواهید از آن درآمد کسب کنید اصلا مناسب نیست. 
قالبی برای وبلاگ‌ مناسب است که
- سبک و ساده باشد و با سرعت کم اینترنت فورا باز شود
- زمینه آن سفید باشد و خواندن مطالب به راحتی امکان پذیر باشد
- ستون‌های کناری و کلا ترکیب وبلاگ منظم بوده و بهم ریخته نشده باشد

بهتر است کدهای جاوا که در قالب استفاده شده و لینک‌های اضافی که طراح‌های قالب در قالب قرار می‌دهند را بردارید.

پول درآوردن


شروع وبلاگ نویسی برای تازه‌کارها

وبلاگ‌ها برای مقاصد مختلفی ساخته می‌شوند، آیا شما از کسانی هستید که وبلاگ‌نویسی را دوست دارید ولی نمی‌دانید چطور دست به کیبورد (قبلا میگفتند دست به قلم!) شوید ؟
برای نوشتن مطلب و تولید محتوا، نیازی نیست کل مطلب را خودتان بنویسید.
یکی از بهترین راه‌های خلق محتوای جدید به نحوی که گوگل وبلاگ شما را به عنوان کپی‌بردار به حساب نیاورد، این است که مطالب مرتبط با یک موضوع را از سایت‌های پیدا کنید و آنها را در کنار هم قرار دهید.
به طور مثال در سایت A یک مطلب در رابطه با نحوه صحیح ارسال ایمیل می‌خوانید و یک مطلب نیز در همین رابطه در سایت B قرار دارد. شما می‌توانید این 2 مطلب را در یک پست قرار دهید، پاراگراف‌بندی آنرا اصلاح کنید، چیزهایی به  آن بیفزایید یا مواردی را از آن کم کنید. حتی می‌توانید تجربیات شخصی‌تان را در این مطلب بگنجانید و آنرا در وبلاگ‌تان ارسال کنید.
سپس در پایین مطلب، لینک سایت‌هایی که مطلب را از آنجا برداشته و ویرایش کرده‌اید قرار دهید. لازم هم نیست حتما از 2 یا 3 جا مطلب را بردارید و ویرایش کنید، می توانید حتی یک مطلب خاص را ویرایش کنید و با پاراگراف‌بندی و جمله‌بندی بهتری منتشر کنید و لینک منبع را نیز در پایین مطلب قرار دهید.

وبلاگ نویسی
صاحبان وبلاگ‌ها و سایت‌ها فکر می‌کنند با لینک دادن به سایر سایت‌ها رتبه سایت انها کاهش می‌یابد، ولی اینطور نیست.
توصیه می‌کنم از لینک دادن زیاد به سایت‌های دیگر نترسید!
البته از لینک دادن زیاد به یک سایت خودداری کنید، چون احتمال اینکه توسط گوگل به عنوان اسپم شناخته شوید زیاد می‌شود.

اگر نوشتن درباره مطلبی برای شما سخت است، می‌توانید برای شروع وبلاگ‌نویسی اینکار را انجام دهید. سایتی را با محتوای موردعلاقه‌تان پیدا کنید، بخشی از مطلب سایت را بردارید و نظرات شخصی‌تان را در آن مطلب اعمال کرده و در وبلاگ‌تان منتشر نمایید.
فراموش نکنید، وبلاگ‌ها معمولا مکانی برای نوشتن نظرات شخصی هستند و به طور مثال نباید در سایتی که برای کسب و کارتان راه‌اندازی کرده‌اید نظر شخصی‌تان را بنویسید. 
اگر این مطلب نظر شما را جلب کرد نظرتان را در بخش دیدگاه مطرح کنید.

پرونده ای در ستایش زندگی واقعی، بدون اپلیکیشن ها

هفته نامه چلچراغ: فکر می کنید اصلا یک بار دیگر بشود دوچرخه سواری را از اول یاد گرفت، از اول چرخ های کمکی را باز کنی و شروع کنی به زمین خوردن و بلند شدن، زمین خوردن توی آسفالت های کوچه و خیابان یا چمن های پارک و بعد اعتماد کردن به کسی که می گوید پشت زین دوچرخه ات را رها نخواهد کرد. دست آخر آن لحظه ای که برمی گردی پشت سرت را نگاه می کنی و می بینی که خیلی وقت است که همراهت را جا گذاشته ای و توانستی خودت تعادلت را روی دو چرخ دوچرخه حفظ کنی.

اگر سال ها هم بگذرد، لذت یاد گرفتن دوچرخه سواری فراموش نشدنی است و بعد از آن هم سر و کله زدن با بزرگترها برای اینکه اجازه دوچرخه سواری تان را در یک روز تابستانی، سر ظهر بدهند هم از خاطر نرفتنی است. حالا هر چقدر به گوش بچه های فامیل می خوانم زودتر دوچرخه هایشان را بردارند و تجربه کنند، کسی گوشش بدهکار نیست. می گویند «که چی؟ حال داری؟ می خوریم زمین. کامپیوتری اش هست، مسابقه دوچرخه سواری ریختم روی تبلت.»

و بعد فکر می کنم نه فقط در دنیای بچه ها و نوجوان ترها که برای تمام دنیای این روزهایمان بدلی ساخته ایم که دلیل موجهی باشد بر تنبلی و تجربه نکردن مان. اصلا از خودتان پرسیده اید آخرین باری که یک مهارت، یک تجربه را برای اولین بار تجربه کرده اید و درش موفق بوده اید، کی بود؟

این پرونده برای این است که شاید بین این دنیای تلفن های هوشمند و شبکه های اجتماعی شما تصمیم بگیرید وقت تازه ای باز کنید برای یک تجربه واقعی تر که هیجان بیشتری برای زندگی تان به همراه بیاورد، سفر کنید، کتاب بخوانید، والیبال دسته جمعی بازی کنید و قبل از همه اینها «وای فای» را خاموش کنید.

هشت اپلیکیشنی که دلایل وجودی شان برایمان سوال است

توی بالا و پایین کردن این اپ استورها، این روزها بیشتر اپلیکیشن ها سعی می کنند مدل تقلبی زندگی را برایمان بسازند و البته وقتی سری به این اپ استندها می زنی، می بینی که چقدر اپلیکیشن ساخته شده است که می توان ساخته شدن شان را توی سریال داستان های باورنکردنی به قضاوت گذاشت. در پایین فهرستی از اپلیکیشن هایی که یا احتمالا بعضی هایمان بهشان عادت کرده ایم یا باورمان نمی شود که کسی توی دنیا به فکرش رسیده باشد تا همچین اپی بسازد، را با هم مرور کنیم.

Pou

امکان دارد آوردن اسم این اپلیکیشن در فهرست اپ هایی که نمی دانیم برای چه ساخته شده اند، عده زیادی را از من عصبانی کند؛ ولی بهتر نیست جای نگهداری از پو و نگران خوراک و پوشاکش بودن از بچه همسایه ای، خواهری، کسی مراقبت کنید. مطمئنا از یک بچه واقعی بیشتر از پو ری اکشن های بامزه خواهی دید! به هر حال این اپلیکیشن را هم لابد برای کسانی ساخته اند که دور  و برشان هیچ موجود زنده ای برای توجه کردن نیست.
پرونده ای در ستایش زندگی واقعی، بدون اپلیکیشن ها

سنگ قبر من چه شکلی است؟

می توانید با استفاده از این اپلیکیشن، سنگ قبر متناسب با شخصیت تان را پیدا کنید. همچنین در ادامه اگر از انتخاب اپلیکیشن ناراضی بودید، امکان این را می دهد که خودتان سنگ قبر خودتان را تزیین کنید.

آیا از ترکاندن حباب های ضربه گیرها خوشتان می آید؟

این اپلیکیشن هم توی بازارهای اپ پیدا می شود که شما با این عادتتان بیشتر وقت بگذرانید و امتیاز بگیرید. می توانید با استفاده ازش، ترکاندن حباب ها را تایم بگیرید و رکورد بزنید، می توانید رقابتی با دوستتان به ترکاندن حباب های ضربه گیر مشغول شوید و امتیاز جمع کنید.

فوت کردن شمع

اگر از این دسته افرادی هستید که توی تولدها نمی توانند جلوی خودشان را بگیرند تا صاحب تولد، خودش شمع کیک تولدش را فوت کند، پس این اپلیکیشن را دانلود کنید. حداقل به شما می تواند کمک کند تا به شمع کیک تولد کسی دیگری توی روز تولدش چشم نداشته باشید.

خاموش و روشن کردن فندک زیپو

اگر این تیک عصبی را همراه خود دارید و از صدای باز و بسته کردن فندک زیپو لذت می برید، قانع شدم! حق دارید این اپلیکیشن را دانلود کنید. با لمس کردن صفحه موبایل کالری کمتری می سوزانید تا وقتی که بخواهید خود فندک واقعی را هی خاموش و روشن کنید!

اپلیکیشن آره یا نه

یادتان هست بچه تر که بودیم، وقتی که می خواستیم بدانیم یک کاری می شود یا خیر، دستمان را می گرفتیم توی هوا و بعد چشم های مان را می بستیم و دوتا انگشت اشاره مان را به هم نزدیک می کردیم. اگر انگشت های اشاره به هم برخورد می کرد، تصمیمان را مثبت می گرفتیم و اگر به هم نمی خورد، جوابمان منفی می شد. در واقع این اپلیکیشن انرژی شما را برای بالا بردن انگشت هایتان ذخیره می کند و خودش این کار را به جای شما انجام می دهد!

اپلیکیشن اسم و فامیل

می توانید با استفاده از این اپلیکیشن، روی تبلت خودتان و سایر دوستان از مصرف کاغذ جلوگیری کنید. اپلیکیشن راهنما دارد و اگر کسی با حرف سختی مثل غ شما را آزار داد، می توانید تقلب کنید.

اپلیکیشن فضول گیر

بعد از نصب کردن اپلیکیشن و قفل کردن گوشی تان، اولین نفری که موبایلتان را بردارد و رمزش را نزند، فیلمش را می گیرد و شروع می کند به آژیر زدن؛ بعد هم طی پیامی به کسی که گوشی را به دست گرفته می گوید «فضول! گیر افتادی» و تصویرش را پشت میله های زندان نمایش می دهد. شاید طفلک فقط گوشی خودش را با گوشی شما اشتباه گرفته باشد!

هفت پدیده یا هفت مهارتی که جایگزین مجازی اش به دل ما نمی نشیند

برادرم دارد با موبایلش تمرین زدن پنالتی می کند، بهش می گویم بهتر نیست سرت را بگیری بالا از روی تبلت؟ شاید متوجه فوتبالی شوی که تلویزیون دارد نشان می دهد! که اتفاقا پنالتی هم دارد! دوباره سرش را می انداز پایین و می گوید: «خب» پنالتی بعدی را می زند.

وسط بازی آرژانتین - آلمان هم هر کجا اعصابش به هم می ریزد، دوباره تبلت را روشن می کند و از آرژانتین به آلمان پنالتی می زند و تیم مورد علاقه اش را برنده اعلام می کند. البته نوبت انتقام گرفتن او از من هم می رسد. وقتی وسط مهمانی نشسته ایم، از من می پرسد بهتر نیست جای چت کردن با دوستت، با مهمان های زنده تو مهمانی سر صحبت را باز کنی؟

خلاصه خواسته یا ناخواسته همه ما جای مشغول شدن به اتفاق های واقعی، خودمان را با بدل هایشان گول زده ایم اما قبول کنید که بیشتر از انگشت های یک دست کارهایی هست که هیچ وقت جایگزین مناسبی برایشان توی دنیای اپ استور و باقی استندهای اپلیکیشن ساخته نمی شود. این مطلب صرفا جهت یادآوری است و اول از همه به خودم یادآوری می کنم که:

دوستی!

بهتر است با آدم های واقعی درد دل کنی. درست است که کسی که پشت مانیتور کامپیوتر یا اپلیکیشن وایبر نشسته است هم در آخر یک آدم واقعی است، نه یک ربات؛ ولی هیچ وقت نمی توانید ناراحتی و خوشحالی تان را، آن جور که واقعا حس می کنید، با شکلک های یک برنامه چت به طرف مقابل تان القا کنید.

بعضی هایمان هستیم که ساعت ها با یکدیگر چت می کنیم اما در دنیای واقعی کلمه ای برای گفتن به هم نداریم. از خودتان بپرسید که اگر کسی بخواهد بنا بر تعداد مسیج هایتان در اپلیکیشن های مختلف دوست صمیمی شما را انتخاب کند، آیا این دوست در دنیای واقعی هم همین قدر کنارتان هست؟

بعضی ها می گویند که با این اپلیکیشن ها هیچ وقت تنها نیستی. امکان دارد توی ایستگاه اتوبوس نشسته باشید، با اینترنت موبایلتان به یکی از اپلیکیشن های چت متصل می شوید و با دوستانتان در ساعت انتظار چت می کنید اما این واقعا تعریف درستی است از تنها نبودن؟ 

اپلیکیشن ها، اینترنت و موبایل همه دست به دست هم داده اند تا تعریف «تنهایی» عوض شود. نه تنها تعریف تنهایی، تعریف دوست صمیمی یا خیلی چیزهای دیگر. همه ما بارها اطلاعاتمان را داده ایم دست این تست های شبکه های اجتماعی که با توجه به ساعت های چت کردن با دوستانمان و تعداد لایک ها و کامنت هایی که گرفته ایم، بهمان بگوید بهترین دوستمان چه کسی است.

تعریف تنهایی را اگر توی لغتنامه دهخدا چک کنید، بهتان جواب می دهد «خلوت» و این روزها چقدر تنهایی ما دقیقا همین خلوتی است که دهخدا تعریفش می کند؟ نه تنهایی مان تنهایی است و نه دوستی ها تعریف قدیمی اش را حفظ کرده است!

دستپخت مامان

هیچ وقت با اینترنت و تلفن هوشمند و اپلیکیشن سیر نخواهید شد. اگر جزو آن دسته از افراد هستید که با گذاشتن لپ تاپ روی شکمشان کار می کنند و عقیده دارید این کار، تایم گشنگی تان را به تاخیر خواهد انداخت، باید بگویم که فقط معده دردتان را افزایش می دهد و مرگتان را با امواجش - دور از جان - جلوتر می اندازد. (شاید باور نکنید اما گذاشتن این لپ تاپ روی شکم برای رفع گرسنگی جدی جدی یکی از راه حل های آدم هایی است که نمی توانند از دنیای مجازی دل بکنند! کافی است بپرسید ازشان.)

علاوه بر آن هر چقدر هم با این اپلیکیشن های «دینر داش» و «بست چف» بازی کنید، باز هم آشپزی یاد نخواهید گرفت. نه آشپزی نه مهمانداری. تا غذا توی قابلمه یک بار برایتان ته نگیرد و برنج تان شفته نشود، آشپزی یاد نخواهید گرفت.

برای مهمانداری و باقی قضایا جای اینکه با دختر توی دینر داش مرحله به مرحله گارسونی یاد بگیرید، بهتر است یک بار توی این مهمانی های افطار، پا به پای مادر و مادربزرگ پیش بروید. (دنبال ضرب المثل مناسبی بودم اینجا که به خودم گوشزد کنم که یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به بقیه)

پیژامه

اصلا امکان دارد اپلیکیشنی ساخته شود که اندازه پیژامه خود آدم راحت باشد؟ تا حالا به این فکر کرده اید که با این همه برنامه ارتباطی و بازی و ... چقدر از آسایشمان کم شده است؟ چقدر توی هوای این هستیم که ناتیفیکشن های اینستاگرام را چک کنیم و بعد از جواب دادن به مسیج های وایبر، مسیج های واتس اپ را هم سر بزنیم. به قول فامیل دور «من دیگه حرفی ندارم».

فوتبالدستی

تجربه فوتبالدستی و کل کل هایش را اگر داشته باشید، حتی در صورت وجود اپلیکیشن هم باز دلتان نمی خواهد آن را مجازی تجربه کنید. اپلیکیشن و بازی های آنلاین ما را از معاشرت های جمعی تا یک حدی دور کرده اند. بچه ای را می شناسید دور و برتان که «گرگم به هوا» بازی کند این اواخر؟ آخرین باری که وسطی بازی کرده اید کی بود؟ من چهار سال پیش! امسال هم دور هم «او» بازی کردیم، دارت، اسکی، فوتبال و البته همه اش توی محیط غیرواقعی و مجازی که «او» در اختیارمان می گذارد.
پرونده ای در ستایش زندگی واقعی، بدون اپلیکیشن ها

نمی دانم اسم «اِستیم» را شنیده اید یا نه، اما می توانید با این برنامه ساعت ها با آدم های دیگر بدون اینکه بشناسیدشان بازی آنلاین کنید و وقت بگذرانید. بازی های گروهی و شرکت توی جمع های اجتماعی، همه و همه کم کم دارد به یک سرچ توی اینترنت و دانلود اپ مشابهش می انجام. نکند که حواسمان نباشد و بازی های گروهی بمیرد!

این اپلیکیشن ها تعریف اجتماع را عوض کرده اند، این روزها زیاد می شنوید اجتماع مجازی و معلوم نیست که می شود به کنار هم قرار گرفتن یکسری چراغ سبز برای شروع یک بازی آنلاین اجتماع گفت یا خیر. پیش از این، اجتماع جمعی از آدم ها بود که کنار هم بگویند و بخندند و بازی کنند!

توپ چهل تکه

یادتان هست؟ توپ می افتاد توی حیاط همسایه و هی 10، 20، 30، 40 می کردیم که کی برود زنگ همسایه را بزند و توپ را پس بگیرد. بعد نوبت می افتاد به یکی از بچه ها، می زد زیر گریه و می گفت حتی اگر بمیرد هم نمی رود زنگ همسایه بداخلاق را بزند و سراغ توپش را بگیرد و می دوید می رفت پیش مامانش.

هیچ کدام از این تجربه ها و زمین خوردن ها را با پنالتی زدن پشت تبلت پیدا نمی کنید. آخرین بازی که چند بچه توی کوچه تان در حال گل کوچک بازی کردن دیده اید کی بود؟ این اپلیکیشن ها تجربه های بچگی را هم دستخوش تغییر قرار داده اند. کمتر بچه ای هست که این روزها با لباس های خاکی و پای زخمی از زمین بازی برگردد خانه! راه و رسم «بچگی کردن» هم با تلفن های هوشمند عوض شده است.

پفک نمکی

فکر کردن به اپلیکیشن پفک نمکی و باقی نوستالژی هایی که با زندگی مان گره خورده هم حتی خنده دار است. اپلیکیشن ها، خاطره بازی ما را کمابیش کم کرده اند. خبری از نامه کاغذی نیست، کمتر کسی دفترچه خاطراتش را باز می کند و چند خطی برای خودش می نویسد و یادگاری دادن به دوستان شده است در حد مسیج کردن یک کارت پستال اینترنتی برای تبریک.

قدم زدن زیر باران

به محض اینکه باران شروع به باریدن می کند، همه از توی خانه هایشان وصل می شوند به یک شبکه اجتماعی و نظرشان را درباره این نعمت الهی استاتوس می کنند. قبلا البته اینطور نبود. باران که شروع می شد، اگر واقعا جزو دسته ای از آدم ها بودید که روزشماری می کنند برای رسیدن روزهای بارانی، آماده می شدید و می رفتید برای قدم زدن اما شبکه های اجتماعی تمام حس و حال ما را از حالت اورژینال بیرون آورده اند و ما به خاطر آنها خانه نشین شده ایم.

کنار گذاشتن تبلت دستت و چند دقیقه زیر باران راه رفتن شاید تصمیمی بین مرگ و زندگی باشد حالا برای بعضی ها؛ یا در جواب بگویند که می توانی همین حالا بروی به یک اپ استور و اپلیکیشن صدای باران، راه رفتن زیر باران، پریدن در چاله های آب، صدای خس خس برگ های پاییزی و غیره را دانلود کنی تا موقع دلتنگی گوش کنی! ولی کجا لذت و تجربه ای را که از یک سفر به دست می آورید، می توانید با چرخیدن توی گوگل مپ و غیره حاصل کنید؟  قدم زدن زیر باران هم همین است. حواستان باشد این دفعه قبل استاتوس ذوق تان از باران و اضافه کردن «فیلینگ هپی»تان بهش، اول چند دقیقه زیرش قدم بزنید تا حس و حالتان واقعی تر شود!

دو عاملی که به قهرمانی آلمان در جام جهانی برزیل کمک کردند.

دو سال پیش زمانی که تیم ملی فوتبال آلمان، در مسابقات جام ملت‌های اروپا، در مرحله نیمه‌نهایی مغلوب ایتالیا شد، این باخت تلخ باعث نشد که همه چیز به نداشتن بخت و اقبال و جفت و جور شدن توپ روی پاهای سوپرماریو (بالوتلی) نسبت داده شود.

گرچه برنامه‌ریزی‌های هدفدار از سال‌ها پیش توسط فدراسیون فوتبال ترتیب داده شده بود، اما حرکت تازه‌ای آغاز شد تا حتی فاکتور بداقبالی نتواند در جام جهانی پیش رو، جلوی موفقیت آلمانی‌ها را بگیرد.

در اینجا به دو مورد از کارهای جالبی اشاره می‌کنیم که نقش زیادی در پیروزی تیم ملی آلمان داشتند، دو موردی که کمتر رسانه‌ای شده‌اند.

7-19-2014 11-40-07 AM

 کمپ اختصاصی در قلب برزیل

در شرایطی که بسیاری از تیم‌های مهمان، هتل‌ها و محل‌های تمرین ناشناخته را چند هفته قبل از رفتن به برزیل انتخاب کرده بودند، آلمانی‌ها در حرکتی بی‌سابقه، با مشارکت و سرمایه‌گذاری در احداث یک کمپ، کمپ اختصاصی خود را در برزیل ساختند. این کمپ، کمپ باهیا نام گرفت.

7-19-2014 10-44-13 AM

کمپ باهیا، معماری هنری زیبایی داشت تا بیشترین رفاه و آسایش را برای بازیکنان به ارمغان بیاورد و آنها و کادر مربی‌گری بتوانند به راحتی تمرین و بدن‌سازی کنند و بعد از هر بازی طاقت‌فرسا بیاسایند.

فدراسیون فوتبال انگلیس، به سادگی هتل Royal Tulip ریو را برای اقامت انتخاب کرده بود، اما آلمانی‌ها در کمال تعجب سراغ روستایسانتو آندره رفتند و با سیاست و نقشه در احداث کمپ مشارکت کردند و اگر بخواهیم ساده‌تر بگوییم، همه کار ساخت کمپ را خودشان انجام دادند!

7-19-2014 10-44-33 AM

سانتو آندره با محل بازی‌های آلمانی‌ها، فاصله کمی داشت و از نظر آب و هوا هم شرایطش به آنها شبیه بود.

محل اقامت آلمانی‌ها تنها ۴۵ دقیقه از فرودگاه پورتو سگورو فاصله داشت، بازیکنان از این فرودگاه با یک جت اختصاصی می‌توانستند تنها در عرض ۲ ساعت به سه شهر محل برگزاری مسابقات مرحله مقدماتی بروند.

کمپ آلمانی‌ها از ۱۴ ساختمان دوطبقه تشکیل شده بود و در مجموع ۶۵ اتاق داشت که برای اقامات بازیکنان و پرسنل کافی بود.

زمین تمرین و مرکز بدن‌سازی هم پیشبینی شده بود، شما باید این امکانات را در کنار منظره طبیعت و ساحل زیبا بگذارید تا ببینید، انتخاب آلمان‌ها چقدر خوب بود.

7-19-2014 10-45-00 AM

این کمپ، حتی یک مرکز رسانه‌ای داشت که ارتباط تیم ملی آلمان با رسانه‌ها را آسان و ضابطه‌مند می‌کرد.

پشتیبان‌های مالی تیم ملی آلمان، در مجموع ۲۵ میلیون یوروبرای ساخت کمپ هزینه کردند.

7-19-2014 10-45-28 AM

شاید لازم به توضیح نباشد که بگوییم امکانات اینترنتی و ارتباطی و ساختارهای آی تی مرکز از هر نظر مجهز بودند.

از نظر محیط زیستی سعی شد، به جای قطع کردن درخت‌ها، درخت‌ها با احتیاط از ریشه درآورده شوند و در محل جدید کاشته شوند، همچنین از مواد ساختمانی‌ای استفاده شد که در محل موجود بودند و از این طریق به اقتصاد محلی هم کمک شد.

جالب است که این کمپ تنها برای زمان جام جهانی ساخته نشد و طوری برنامه‌ریزی شد که بعد از ترک آلمان‌ها بتواند شغل‌های طولانی‌مدتی برای ساکنان محلی ایجاد کند. مثلا رستورانی که با دقت مواد مغذی لازم برای بازیکنان را فراهم می‌کرد، بعد از بازی‌ها هم سر پا خواهد بود و آشپزهایش می‌توانند سال‌ها از داشتن شغلی ثابت مطمئن باند.

سه راهبرد عمده برای ساختن این کمپ اینها بودند: سازگاری با محیط زیست، مقاومت و مناسب بودن برای توریست‌ها در آینده. این مورد آخری خیلی جالب است، گویا آلمانی‌ها دوست دارند بعد از بازگشت به کشورشان در برزیل میراثی ماندگار از خود به جا بگذارند.

7-19-2014 10-50-36 AM

7-19-2014 10-50-14 AM

7-19-2014 10-48-59 AM

7-19-2014 10-47-49 AM

 

اما مورد جالب دیگری که به قهرمانی آلمانی‌ها کمک کرد، استفاده از خدمات نرم‌افزاری شرکت SAP بود که مقر آن در والدورف آلمان است.

این شرکت که شاید نامش برای شما ناآشنا باشد، شرکت نرم‌افزاری بسیار بزرگی که در سراسر جهان بیش از ۶۶ هزار کارمند دارد.

این شرکت برای تحلیل اطلاعات بازی‌ها نرم‌افزار جامعی ساخت به نام SAP Match Insights. این نرم‌افزار به حفظ آمادگی بازیکنان، آماده‌سازی آنها و اتخاذ تاکتیک‌های مناسب کمک می‌کند.

7-19-2014 11-40-24 AM

الیور بیرهوف بازیکن مشهور سابق آلمان که ما او را به خاطر گل طلایی‌اش که آلمان‌ها را در جام ملت‌ها اروپای ۱۹۹۶ به قهرمانی رساند، هیچ وقت از یاد نمی‌بریم، حالا مدیر تیم‌های ملی است، از این نرم‌افزار کاملا راضی است.

این نرم‌افزار جامع طوری نوشته شده است که اطلاعات آماری جالبی حتی در اختیار رسانه‌ها و مردم عادی قرار بدهد.

در زمان جام جهانی ۲۰۰۶، دروازه‌بان وقت آلمان‌های -ینس لمان- مجبور بود عادات پنالتی زدن بازیکنان تیم ملی آرژانتین را از روی کاغذ و خطوط دست‌نویس بخواند. اگر همین کاغذها و دستورالعمل‌های نبودند، شاید او نمی‌توانست جهت پنالتی کامبیاسو را را بداند و آلمان را به نیمه‌نهایی برساند.

اما حالا همه چیز پیشرفته شده و نرم‌افزار Match Insights را می‌شود روی یک تبلت اجرا کرد و دقایق کلیدی بازی را با آن مرور کرد.

جالب است که خود بازیکن‌ها هم می‌توانند شخصا از این نرم افزار استفاده کنند. الیور بیرهوف می‌گوید که پیش از این اگر می‌خواستند نقاط ضعف و قوت بازیکنی را به او گوشزد کنند باید در اتاق تحلیل، جلسه‌ای با او می‌گذاشتند، اما حالا خود بازیکن می‌تواند هر زمان که خواست، شخصا نقاط ضعف و قوتش را مرور کند.

7-19-2014 11-40-59 AM

به زودی چیزهای جانبی‌ای مثل روانشناسی و جنبه‌های پزشکی هم به نرم‌افزار Match Insights اضافه خواهد شد.

نرم‌افزار طوری طرح‌ریزی شده که برای جنبه‌های پژوهشی هم مناسب باشد و در آن بتوان اطلاعات پزشکی و سوابق تمرینی بازیکنان را ثبت کرد.

به علاوه با این نرم‌افزار می‌توان حریف‌ها و بازیکن‌های شاخص آنها را با دقت تحلیل کرد و مثلا دانست که آمار کریستیانو رونالدو به چه ترتیب است و او چقدر پاس می‌دهد یا به سمت دروازه می‌دود.

7-19-2014 11-40-37 AM

نمودارهای و شبیه‌سازی این نرم‌افزار کمک زیادی به بازیکنان و تیم مربی‌گری می‌کنند، این اطلاعات را بازیکنان می تواند روث صفحه نمایش گوشی‌های هوشمند خود هم ببینند.

گفته می‌شود که زمان نگه داشتن توپ توسط هر بازیکن تیم ملی آلمان در سال ۲۰۱۰ به طور متوسط ۳٫۴ ثانیه بود، اما حالا این زمان فقط ۱٫۱ ثانیه است. این تفاوت معنادار تا حد زیادی به خاطر همین تحلیل‌های نرم‌افزاری است.

7-19-2014 11-41-11 AM

منابع: + و +و +و +

منبع: