نسل جدید کامپیوترها که از بلوک های ژنی ساخته می شوند، DNAComputer نام دارند. این نسل کامپیوترها به خاطر سرعت، مینیاتوری بودن و پتانسیل ذخیره داده شان، جایگزین کامپیوترهای سیلیکونی به شمار می آیند. پژوهش های اخیر در مورد این نسل از کامپیوتر ثابت کرده کهDNA کامپیوترها توانایی حل معادلات پیچیده ی ریاضی و ذخیره سازی داده های بسیاری را دارند.
این نوع کامپیوترها امیدبخش هستند چرا که محدودیت های چیپ های سیلیکونی را ندارند. یک به این دلیل که تولیدکنندگان DNA کامپیوترها، ذخیره بزرگی از مواد اولیه را دارند چراکه DNA در همه موجودات زنده یافت می شود ( که به معنای کاهش هزینه هاست). دوم به این دلیل که تولیدکنندگان چیپ های DNA محیط را با پس ماندهای تولیداتشان آلوده نمی کنند و سرانجام اینکه این کامپیوترها بسیار کوچک تر از چیپ های سیلیکونی هستند به طوریکه یک پوند از از چیپ های DNA می تواند تمام اطلاعات کامپیوترهای دنیا را در خود ذخیره سازد. DNA کامپیوتری به اندازه یک قطره اشک که از دروازه های لاجیک DNA بهره می برد از قوی ترین ابرکامپیوتر دنیای امروز قوی تر خواهد بود. چیپ DNA به اندازه یک سکه ظرفیت انجام ۱۰ ترلیون محاسبه همزمان و ذخیره سازی ۱۰ترابایت داده را دارد و این توانایی محاسباتی چیزیست که چیپ های سیلیکونی از انجام آن ناتوان بوده اند. همانطور که می بینید مساله ریاضی که انجامش برای چیپ های سیلیکونی سال ها طول می کشد با استفاده از چیپ های DNA تنها چند ساعت وقت لازم دارد. بنا به همین دلایل به نظر می رسد اولین استفاده ها از این نسل در کدگشایی، مقاصد مسیریابی و دیگر شبیه سازی های پیچیده سازمان های دولتی باشد.
اولین کسی که به DNA به عنوان جایگزین چیپ های سیلیکونی نگاه کرد لئونارد ادلمن دانشمند کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود. آزمایشی در سال ۱۹۹۴ از DNA برای حل مسایل پیچیده ریاضی استفاده کرد حاصل کتاب بیولوژی مولکولی ژن نوشته ی جیمز واتسون بود.
این نسل کامپیوترها از گیت های لاجیک بر پایه DNA استفاده می کنند. این گیت های لاجیک بسیار شبیه همان چیزیست که در کامپیوترهای امروزی به کار رفته تنها با این تفاوت که ترکیبی از سیگنال های ورودی و خروجی هستند. در تکنولوژی امروزی گیت های لاجیک، کدهای دودویی از ترانزیستورهای سیلیکونی تبدیل به دستورالعمل هایی می شوند که توسط کامپیوتر قابل اجرا هستند. DNA کامپیوترها از سوی دیگر، از کدهایDNA به جای سیگنال های الکتریکی به عنوان ورودی دروازه ها استفاده می کنند. چون DNA کامپیوترها، در مراحل اولیه هستند شاید هنوز خیلی زود باشد که بتوانیم از آن استفاده موثر بکنیم.
منبع: یاد بگیر دات کام، ترجمه میلاد خراسانیان
ساختمان Houtskelet Gebouw در شهر آمستردام هلند واقع شده است و کاملا با مواد بازیافتشدنی ساخته شده و اولین خانهای در هلند است که دارای دو تاییدیه و گواهینامه در زمینه خانههای غیرفعال است: یکی برای طراحی و دیگری برای نتیجه کار. این خانههای ردیفی توسط شرکتZwartHout طراحی و ساخته شده است و در ساخت سطوح آنها از تکنیک «Shou-Sugi-Ban» که به معنی «سوزاندن سرو ژاپنی» است استفاده شده است.
به طور سنتی از درخت سرو ژاپنی و یا همان سوگی برای این کار استفاده میشده است اما با چوب درختان دیگر نیز میتوان این تکنیک را اجرا کرد. فرایند این کار ابتدا سوزاندن چوب است، سپس خنک کردن آن، تمیز کردن و در نهایت سطح آن را با روغن طبیعی پوشاندن. در پایان این فرایند سطحی به وجود میآید که باعث میشود چوب کمتر در معرض آتش، حشرات، و پوسیدگی قرار بگیرد.
نمای این ساختمان منحصربهفرد است و اگرچه کمی با دیگر خانههای پیرامون خود متفاوت است اما در کنار نمای قرمز رنگ ساختمان کناری خود ترکیب زیبایی ایجاد کرده است.
اگر ساختمان Houtskelet Gebouw در کنار ساختمان قرمز رنگ قرار نداشت، این ساختمان کمی ناهماهنگ به نظر میرسید. به همین دلیل ساختمانHoutskelet Gebouw پیوندی میان ساختمانهای سنتی با ساختمانهای مدرن ایجاد کرده است. شرکت ZwartHout با ترکیب سطوح سنتی با جزئیات هندسی معاصر این ساختمان را همچون پلی میان ساختمانهای دیگر طراحی کرده است.
جزئیات خاصی که در نمای ساختمان به کار رفته است شیوهای است که معماران از قطعات لمینیتشده از تختههای بازیافتی برای جدا کردن ردیفهای چوبهای سوزاندهشده استفاده کردهاند. کنتراست به وجود آمده هم گرم است و هم سرد و یک ترکیب رنگی فوقالعاده زیبا میان روشنی و تاریکی ایجاد میکند.
خطوط صاف چوبهای روشن که چوبهای سوزانده شده را از هم جدا میکند باعث شده است تا شیشههای پنجرهها کمتر دیده شود، در حالی که پنجرههای بالاتر به خوبی دیده میشوند و شکلهای هندسی زیبایی ایجاد میکنند. دو پنجره خاص این ساختمان دارای حاشیههای سفیدرنگ هستند. نمای این ساختمان دارای طراحی انتزاعی است و به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان با کمی خلاقیت در طراحی به ظاهری منحصر بفرد و خاص دست یافت.
این دو پنجره زیبایی خاصی به ساختمان دادهاند و باعث شدهاند تا توربینهای بادی موجود در تراس پشت بام ساختمان از نظر بصری با کلیت ساختمان هماهنگی داشته باشند.
استفاده از توربینهای بادی شیوهای برای استفاده از انرژیهای طبیعی است. توربینهای بادی در روزهای کوتاه زمستان و روزهای ابری انرژی گرمایی ساختمان را تامین میکنند.
یک اتاق در ساختمان وجود دارد که نیرو جمعآوریشده توسط توربین بادی و پنلهای خورشیدی را در خود ذخیره و به دیگر قسمتهای ساختمان منتقل میکند.
یک شومینه با سوخت چوب در درون اتاق نشیمن طبقه سوم گرمای طبیعی خانه را تامین میکند. این شومینه در کنار راهپله قرار گرفته است و از این طریق گرمای ایجاد شده به طبقه چهارم نیز منتقل میشود.
یک طبقه پایینتر از اتاق نشیمن، دفتر کار قرار گرفته است. این فضا بیشتر شبیه یک نیمطبقه است و در مقابل پنجره سفیدرنگ بزرگ ساختمان قرار گرفته است. دفتر کار دارای فضای کوچکی ولی دارای طراحی خاصی است. برای مثال از تنه درخت در این فضا برای پشتیبانی از اتاق نشیمن استفاده شده است.
در این عکس نمای زیبایی از دفتر کار را میبینید. تنه درخت زیبایی خاصی در این فضا دارد و خطوط منحنی موجود در آن ترکیب خوبی با نردههای شیشهای و دیوارههای چوبی ایجاد کرده است. در این فضا هم میبینیم که با اندکی خلاقیت فضایی منحصربهفرد و جذاب طراحی شده است.
حتی راهروی طبقه چهارم هم زیبا است و این زیبایی را مدیون نردههای عمودی کابلی و تخته چوبهایی است که از دل دیوار بیرون آمدهاند. این راهرو علاوه بر زیبایی بسیار کاربردی هم هست و راهپله موجود در آن راهی است که به پشت بام منتهی میشود.
در پشت راهرو یک اتاقخواب قرار گرفته است که به بالکن راه دارد و در آن میتوان حیاط پشتی ساختمان را مشاهده کرد.
این اتاقخواب دارای طراحی خاصی است به طوری که در آن یک وان فرورفته در کف اتاق، یک فضای دوش گرفتن شیشهای، موزائیکهایی به رنگ بنفش، و دیوارهایی به رنگ بنفش وجود دارد.
در نمای پشت ساختمان نیز دو پنجره سفید رنگ و بالکن را میبینیم که در حیاط روبهروی آن یک آلاچیق زیبا قرار دارد.
ژئوترمال از کلمه یونانی ژئو به معنی زمین، و ترمال به معنی گرما و گرمایی گرفته شده است. بنابراین، انرژی ژئوترمال به معنای انرژی زمین گرمایی یا انرژی با منشا درونی زمین است. این انرژی، به شکل گرمای محسوس، از بخش درونی زمین است. این انرژی، به شکل گرمای محسوس، از بخش درونی زمین منشا می گیرد و این انرژی در سنگ ها و آب های موجود در شکاف ها و منافذ داخل سنگ در پوسته زمین وجود دارد. مشاهدات به عمل آمده از معادن عمیق و چاه های حفاری شده نشان می دهد که درجه ی حرارت سنگ ها به طور پیوسته با عمق زمین افزایش می یابد، هر چند نرخ افزایش درجه حرارت ثابت نیست. با این روند، درجه حرارت در قسمت بالایی جبه به مقادیر بالایی می رسد و سنگها در این قسمت به نقطه ذوب خود نزدیک می شوند.
منشا این گرما در پوسته و جبه زمین، به طور عمده تجزیه مواد رادیواکتیو است. در طول عمر زمین، این گرمای درونی به طور آرام تولید شده و در درون زمین محفوظ و محبوس مانده است. همین امر موجب شده است که منبع انرژی مهمی فراهم شود و امروزه به عنوان انرژی نامحدودی در مقیاس انسانی مورد توجه قرار گیرد.
از طرف دیگر، نظریه های موجود در خصوص تکامل زمین نیز مبنایی برای توضیح وجود گرما در داخل زمین هستند. مطالعات نشان می دهد که زمین در زمان پیدایش (حدود 5/4 میلیارد سال قبل) حالت مذاب داشته، تدریجا سرد شده و بخش خارجی آن به صورت جامد درآمده است. اما بخش های داخلی آن، به دلیل کندی از دست دادن گرما، حالت مذاب خود را حفظ کرده و دارای درجه حرارت بالایی است و می تواند منبع گرمایی درونی پوسته باشد که از هسته به طرف خارج منتقل می شود.
گرما از هسته زمین به طور پیوسته به طرف خارج حرکت می کند. این جریان از طریق انتقال و هدایت گرمایی، گرما را به لایه های سنگی مجاور (جبه) می رساند. وقتی درجه حرارت و فشار به اندازه کافی بالا باشد، بعضی از سنگ های جبه ذوب می شوند و ماگما به وجود می آید. سپس به دلیل سبکی و تراکم کمتر نسبت به سنگ های مجاور، ماگما به طرف بالا منتقل می شود و گرما را در جریان حرکت، به طرف پوسته زمین حمل می کند.
گاهی اوقات، ماگمای داغ به سطح زمین می رسد و گدازه را به وجود می آورد. اما بیشتر اوقات، ماگما در زیر سطح زمین باقی می ماند و سنگ ها و آب های مجاور را گرم می کند. این آب ها بیشتر منشاء سطحی دارند و حاصل آب بارانی هستند که به اعماق زمین نفوذ کرده است. بعضی از این آب های داغ از طریق گسل ها و شکست های زمین به طرف بالا حرکت می کنند و به سطح زمین می رسند که به عنوان چشمه های آب گرم و آبفشان شناخته می شوند. اما بیشتر این آب ها در اعماق زمین، در شکاف ها و سنگ های متخلخل محبوس می مانند و منابع زمین گرما را به وجود می آورند.
مناطق دارای چشمه های آب گرم و آبفشان ها، اولین مناطقی هستند که در آنها انرژی زمین گرمایی مورد بهره برداری قرار گرفته و توسعه یافته است. در حال حاضر، تقریبا تمام نیروی الکتریسیته حاصل از انرژی زمین گرمایی از چنین مکان هایی به دست می آید. در بعضی از مناطق، تزریق ماگما به درون پوسته زمین، به اندازه کافی جدید و هنوز خیلی داغ است. در این نواحی، درجه حرارت سنگ ممکن است به 300 درجه سانتی گراد برسد و مقادیر عظیمی انرژی گرمایی فراهم کند. بنابراین، انرژی زمین گرمایی در مکان هایی که فرایندهای زمین شناسی اجازه داده اند ماگما تا نزدیکی سطح زمین بالا بیاید، یا به صورت گدازه جریان یابد، می تواند تشکیل شود. ماگما نیز در سه منطقه می تواند به سطح زمین نزدیک شود:
1-محل برخرود صفحات قاره ای و اقیانوسی (فرورانش)؛ مثلا حلقه آتش دور اقیانوس آرام.
2- مراکز گسترش؛ محلی که صفحات قاره ای از هم دور می شوند، نظیر ایسلند و دره کافتی آفریقا
3-نقاط داغ زمین؛ نقاطی که ماگما را پیوسته از جبه به طرف سطح زمین می فرستند و ردیفی از آتشفشان را تشکیل می دهند.
در نیروگاه زمین گرمایی، آب داغ و بخار خارج شده از مخازن زمین گرمایی، نیروی لازم برای چرخاندن ژنراتور توربین را فراهم می آورد و انرژی الکتریسیته تولید می کند. آب مورد استفاده، از طریق چاه های تزریق به مخزن برگشت داده می شود تا دوباره گرم شود و در عین حال، فشار مخزن حفظ، و تولید آب داغ و بخار تقویت شود و ثابت باقی بماند.
سه نوع نیروگاه زمین گرمایی برای تولید برق وجود دارد:
1-نیروگاه خشک: این نیروگاه روی مخازن ژئوترمالی که بخار خشک با آب خیلی کم تولید می کنند، ساخته می شوند. در این روش، بخار از طریق لوله به طرف نیروگاه هدایت می شود و نیروی لازم برای چرخاندن ژنراتور توربین را فراهم می کند. این گونه مخازن با بخار خشک کمیاب است. بزرگترین میدان بخار خشک در دنیا، آب گرم جیزرز در 90 مایلی شمال کالیفرنیاست که تولید الکتریسیته در آن، از سال 1962 شروع شده است و امروزه به عنوان یکی از موفق ترین پروژه های تولید انرژی جایگزین محسوب می شود.
2- نیروگاه بخار حاصل از آب داغ: این نوع نیروگاه روی مخازن دارای آب داغ احداث می شود. در این مخازن با حفر چاه، آب داغ به سطح می آید و به دلیل آزاد شدن از فشار مخازن، بخشی از آن به بخار تبدیل می شود. این بخار برای چرخاندن توربین به کار می رود. چنین نیرگاه هایی عمومیت بیشتری دارند، زیرا بیشتر مخازن زمین گرمایی حاوی آب داغ هستند. فناوری مزبور برای اولین بار در نیوزیلند به کار گرفته شد.
3-نیروگاه ترکیبی (بخار و آب داغ): در این سیستم، آب گرم از میان یک مبدل گرمایی می گذرد و گرما را به یک مایع دیگر می دهد که نسبت به آب در درجه حرارت پائین تری می جوشد. مایع دوم در نتیجه گرم شدن به بخار تبدیل می شود و پره های توربین را می چرخاند. سپس متراکم می شود و مایع حاصله دوباره مورد استفاده قرار می گیرد. آب زمین گرمایی نیز دوباره به درون مخازن تزریق می شود. این روش برای استفاده از مخازنی که به اندازه کافی گرم نیستند که بخار با فشار تولید کنند، به کار می رود.
مزایای استفاده از انرژی گرمایی برای تولید الکتریسیته:
1- تمیز بودن: در این روش همانند نیروگاه بادی وخورشیدی، نیازی به سوخت نیست، بنابراین سوختهای فسیلی حفظ می شوند و هیچگونه دودی وارد هوا نمی شود.
2-بدون مشکل بودن برای منطقه: فضای کمتری برای احداث نیروگاه نیاز دارد و عوارضی چون ایجاد تونل، چاله های روباز، کپه های آشغال و یا نشت نفت و روغن را به دنبال ندارد.
3-قابل اطمینان بودن: نیروگاه می تواند در طول سال فعال باشد و به دلیل قرار گرفتن روی منبع سوخت، مشکلات مربوط به قطع نیروی محرکه در نتیجه ی بدی هوا، بلایای طبیعی و یا تنش های سیاسی را ندارد.
4-تجدید پذیری و دائمی بودن
5-صرفه جویی ارزی: هزینه ای برای ورود سوخت از کشور خارج نمی شود و نگرانی های ناشی از افزایش هزینه ی سوخت وجود نخواهد داشت.
6-کمک به رشد کشورهای در حال توسعه: نصب آن در مکان های دور افتاده می تواند، استاندارد و کیفیت زندگی را با آوردن نیروی برق بالا ببرد.
پس از تحصیل به ایران بازمیگردد و به دلیل پذیرفتهشدن در بورس سازمانملل متحد در دانشکده وین در رشته پلمیر و الیاف مصنوعی تحصیل خود را آغاز میکند.
دکتر جهانگیری زمانی که به ایران بازمیگردد در کارخانجات سیمان تهران مشغول به کار میشود و همزمان با کار در کنکور دانشگاه پلیتکنیک پذیرفته میشود و کارشناسی ارشد مهندسی نساجی مدرک تحصیلی بعدی اوست.
وی به مدت ده سال مدیریت شرکت تولیددارو را به عهده میگیرد و همزمان با وقوع انقلاب، کارخانه هگزان که تولیدکننده محصولات شوینده و بهداشتی بود را تاسیس میکند.
همزمان مجتمع کشاورزی کندلوس را هم احداث می کند با این هدف که بتواند برای منطقه محروم و دورافتاده کندلوس کاری انجام دهد.
ثبت موسسه فرهنگی و خیریه نیز از پروژههایی بود که همزمان با هگزان و مجتمع کشاورزی کندلوس انجام داد. دکتر جهانگیری در زمان جنگ به دانشکده لندن میرود و موفق به اخذ مدرک PhD از دانشگاه North field در رشته جامعهشناسی میشود.
-------------------------------------
زندگی و تحصیل در تگزاس چطور بود؟
زندگی در آمریکا انسان را بیشتر رنج میدهد زمانی که مشاهده میکند ملتی با تاریخ درخشان چندهزار ساله با این همه نعمات و ویژگیهایی که خداوند به این سرزمین عطا فرموده در مقابل سرزمینی با 200 سال قدمت و یک عمر گاوچرانی به درجهای از پیشرفت و تعالی تکنولوژی و علم دست یافتهاند، عقب مانده و رشد چندانی نداشته است، متاثر میشود.
به همین دلیل تحمل آن فضا برایم دشوار بود و علیرغم برخورداری از شغل و موقعیت مناسب در آمریکا، راهی کشورم شدم. آمریکا با تمام زیباییهای ظاهری بدلیل اینکه از احساس و عواطف تهی است برایم دلپذیر نبود.
بنظرم افرادی هم که تبلیغات زندگی در خارج را میکنند اگر درونشان را به دقت بررسی کنید متوجه خواهید شد که آنان نیز تفکر مشابه من را دارند و جبر زمان و مسائلی باعث شده که این سرزمین را برای اقامت انتخاب کنند.
در حال حاضر هنوز شرکت هگزان را در اختیار دارید؟
به دلیل اینکه میخواستم فعالیتهای فرهنگی خود را توسعه دهم و زمان چندانی در اختیار نداشتم شرکت هگزان را با شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی شریک شدم. متاسفانه وجود مدیریتهای دولتی و جناح بندیهایی که در این تشکیلات وجود داشت کمتر از یک سال باعث تعطیلی هگزان شد و هنوز هم کشمکشهای آن برایم باقی مانده است.
در ایران و خارج از کشور سمتهای مختلفی داشتید و این نشان میدهد نیاز مالی برایتان مطرح نبوده است که از تمام آنها دست کشیدید و در ایران کسب و کار را برای خود شروع کردید؟
بله بنده در 25 سالگی مدیرعامل تولید دارو شدم حتی بعضی اوقات خجالت میکشیدم به 300 نفر پرسنل که اکثرا با 20 سال سابقه کار بودند، مدیریت کنم! به دلیل عشق به ایران به دنبال راهی بودم که دینم را نسبت به آن ادا کنم لذا یک منطقه محروم از کشور را انتخاب کردم و به وزارت کشور نامهای ارسال و جریان را توضیح دادم در پاسخ نامه برایم نوشتند که در جغرافیای ایران چنین منطقهای وجود ندارد. به من برخورد که حتی وزارت کشورهم از وجود این منطقه آگاه نیست.
ابتدا فکر کردم که چگونه میتوانم فقر را در این منطقه ریشهکن سازم لذا به توزیع قند، چای و سایر مایحتاج زندگی پرداختم اما متوجه شدم باید ماهیگیری را به مردم یاد دهم نه ماهی خوردن را! در این سرزمین چیزی وجود نداشت جز یک طبیعت منحصربه فرد و چشمنواز.
لذا به مطالعه گیاهان آن منطقه پرداختم و یاد گرفتم چگونه طبیعت را به خدمت بگیرم سپس اقدام به راهاندازی لابراتوار و مدرسه کردم. به دانشآموزان آموختم گیاهان دشتها را بچینند و به لابراتوار بفروشند تا هزینه تحصیل خود را هم از این طریق تامین نمایند. به این ترتیب 184 نفر از 30 روستا مشغول تحصیل و کار شدند و هزینههای تحصیل خود را هم از طریق چیدن گیاهان تامین میکردند.
این کارخانه یکصد فرآورده تولید میکند و به اکثر کشورهای دنیا صادر میکند. من 250 گونه گیاه را از سراسر دنیا جمعآوری کردهام و به ایران آوردهام و همان برایم پشتوانهای شد که اهداف عمرانیام را ادامه دهم.
به 66 روستا برقرسانی کردم، مخابرات،درمانگاه، مدرسه، موزه، رستوران، پارک، فروشگاه و به طور کلی آنچه که در زندگی امروز بشر ضرورت دارد در این منطقه ایجاد کردم. من هیچ پشتوانه مالی یا میراث هنگفتی برای انجام این امور در اختیارنداشتم هیچ ارتباطات نفوذی هم در سیستمهای دولتی نداشتم بلکه فردی آزاد و مستقل و مفتخر به روستایی بودن هستم.
با تلاش شبانه روزی تمام فعالیتهایی که اشاره کردم تحقق یافت و هنوزهم مسیر را ادامه میدهم. در حال حاضر کارشناس برنامه علم و زندگی و نیز برنامه روزنهها را در رادیو، انتشار آثاری در زمینههای گوناگون علمی و فرهنگی، بازسازی و اجرای بیش از 20 ملودی موسیقی سنتی، احداث و اهدای موزه کندلوس، تحقیق و تولید بیش از یکصد محصول تولیدی از منشا طبیعت، تهیه مقالات گوناگون در زمینههای شویندهها، محیطزیست، تولید انسانهای طبیعی، تکنولوژی ساخت دارو از طبیعت، برگزاری سمینارهای مرتبط و همکاری با دانشگاهها و صنایع پتروشیمی به منظور ارائه طرحهای کوچک و بزرگ اشتغالزایی تحت عنوان بانک اشتغال، تهیه و پیشنهاد پروژههای ایجاد باغ بوتانیک و نیز برپایی دهکده تاریخ جهت معرفی آئینها و سنتهای اجتماعی کشور پیش از حمله مغول به ایران نیز از سایر فعالیتهایم است.
چگونه کار در گیاهان دارویی را انتخاب کردید؟آیا هنگام شروع از این فعالیت نیازسنجی صورت دادید که سودآور است یا خیر؟ متاسفانه زمانی که از گیاهان دارویی صحبت به میان میآید فورا جوشانده و دم کرده گیاهان و بیماری به ذهن میرسد در صورتیکه این امر بخش بسیار کوچکی از گیاهان است.
امروزه گیاهان در 75 هزار فرآورده آرایشی، بهداشتی، غذایی، صنعتی و... حضور دارند و به زودی دنیا به سمت آنها باز خواهد گشت زیرا مواد شیمایی عوارض نامطلوب و سود خود را بروز دادهاند پس به سمت استفاده از گیاهان بازخواهیم گشت اما علمیتر و اصولیتر از گذشته.
گیاهان دارویی یا گیاهانی که مصارف صنعتی دارند از کشت بسیار ارزانی برخوردار میباشند نیازی نیست که هرساله کاشت شوند و به شخم، کود و سم سالیانه نیاز ندارند. قیمتش هم حداقل 10 برابر کشت های سنتی است در واقع تولید آن دوبرابر ارزانتر و فروشش 10 برابر گرانتر میباشد.
این یک ویژگی اقتصادی فوقالعاده ارزشمند محسوب میشود. نکته جالب این است که هرکدام از این گیاهان میتوانند زیرمجموعهای برای فرآوری مهیا کنند و صدها کارگاه کوچک و اشتغال چندین نفر را موجب گردد برای بازارهای جهانی هم به دلیل اینکه نصف کره زمین فاقد گیاه است و با کارگر روزی 60 دلار، انرژی گالنی 3 دلار، هزینههای بالای گمرک و مالیات و... اصلا توجیه اقتصادی ندارد که اقدام به کشت این محصول را نمایند لذا نیاز خود را از کشورهائی مانند هند، مراکش، چین و... تامین میکنند که متاسفانه ایران در جدول جایگاهی ندارد.
از کشورهای جهان سوم این محصولات را خریداری میکنند زیرا تولید آنها برای خودشان بسیار گران تمام میشود. گیاهان دارویی تنها محصولی است که دست دنیا جهت خرید آن به سمت ما دراز است آنها ناچارند خریدار و مشتری محصولات ما باشند در منطقه محرومی که هیچ امیدی نبود توجه و توسعه گیاهان بسیار حائز اهمیت تلقی شد. از این طریق تعداد زیادی از بیکاران ناامید دارای شغل شدند.
تفاوت گیاهان وحشی و گیاهان ژنتیک در ماده موثرآنان است که در گیاهان، ژنتیک چندبرابر مورد تقویت قرار گرفتهاند. مثلا اگر گیاه مریم گلی را در لابراتوار استخراج کنید حدود 7/5 درصد متیل سالی سیلات از آن گرفته میشود در صورتیکه گیاه ژنتیک آن 6/3 درصدمتیل سالی سیالات دارد این موضع به اندازهای ارزش افزوده بالایی دارد که قابل مقایسه با گونههای وحشی نیست.
ضمن اینکه باور داشتیم بازارهای جهانی همیشه خریدار هستند و هرگز نمیتوانیم پاسخگوی یک درصد بازار آن هم باشیم. در چه سالی مجتمع کشاورزی کندلوس را تاسیس کردید؟ دوماه پس از وقوع انقلاب مقدمات کار را شروع کردم و در سال 1363 به طور رسمی فعالیت مجتمع آغاز شد.
به گردش مالی کار در آن روستای کوچک و دورافتاده هم اشاره میکنید؟
زمانی که مجتمع کشاورزی کندلوس راهاندازی شد چند پروژه دیگر راهم انجام میدادم. حاصل تمام آن تلاشها تربیت مدیرکل، وکیل، شاعر، موسیقیدان، نویسنده و... از میان 180 کودک بود که میخواستند همان چوپان، کشاورز و... باقی بمانند.
به دلیل تلاش هایی که در توسعه و آبادانی کندلوس صورت گرفت این منطقه جهانی شده است و دولت آن را به عنوان یک منطقه توریستی بینالمللی انتخاب کرده است. مانند دهکدههایی که در جنوب فرانسه از اقصی نقاط دنیا توریست و جهانگرد دارد. دولت دکتر احمدینژاد 500 میلیون تومان بودجه صرف آن کرد و کندلوس امروز قطب بینالمللی توریستی است. سالی 60 هزار گردشگر داریم که اتفاق پیش پاافتادهای برای یک ایرانی نیست.
اما در این مدت حتی یک خسته نباشید ساده هم از سیستمهای دولتی دریافت نکردم. هرچند فرهنگ تاریخی کشورمان به نحوی است که افراد پس از مرگشان موردتوجه و عنایت قرار میگیرند! طی سال های فعالیتم هیچ بودجهای از دولت نگرفتم و همیشه بصورت شبانه روزی کار کردهام.
در این سالها حتما با مشکلاتی هم مواجه بودید چگونه با آنها برخود میکردید؟
زمانی که شرکت هگزان را با پتروشیمی شریک شدم پس از مدتی متوجه شدم حاصل 20 سال تلاش بیوقفهام به صفر رسیده است و من ماندهام و کوهی از بدهی که پتروشیمی آنرا پرداخت نکرده بود و بانک مرا مقصر می دانست زیرا امضای مدارک و اسناد با بنده بود.
هرروز با دادگاه و مامور روبه رو بودم. لذا مجبور شدم از طریق نزول بدهی ها را پرداخت کنم و مجددا با اجاره یک دفتر کوچک کارم را از صفر آغاز نمایم. شرایط بسیار سختی پیشرو داشتم، فشارهای مالی زیادی هم به دوشم بود از سویی دو میلیارد تومان بدهی به بانک داشتم و مرا ممنوعالخروج اعلام کرده بودند دورانی را سپری کردهام که حتی هزینه روزمره هم به سختی تامین میشد و مجبور بودم آلبومهای تمبر را بفروشم اما تلاش کردم و با یک دفتر کوچک به تولید لوازم آرایشی بهداشتی پرداختم و برای اولین بار در ایران ژل کتیرا را روانه بازار مصرف کردم.
سپس با پوست میوههای معطر چای کیسهای با 10 طعم مختلف را به تولید انبوه رساندم که آنهم با موفقیت روبرو شد. شبانهروز کار کردم تا توانستم سراپا بایستم. بارها گفتهام اگر مرا در کویرلوت رهاسازی پس از یک سال که به کویر بیایید مشاهده خواهید کرد که در آنجا هم باغی درست کردهام!
در طی سالهای فعالیتم با شکستهای وحشتناک و سنگینی مواجه بودم حتی به دلیل حضور درعرصههای فرهنگی کاندیدای قتلهای زنجیرهای هم شدم. وزارت اطلاعات بعدها متوجه شد که من فردی سیاسی نیستم بلکه عاشق ایران و سرزمینم میباشم. ایران سرزمینی بسیار گسترده و بزرگ است که در آن انرژی ارازنتر از آب است، 8 هزار و 300 گونه گیاه در این سرزمین وجود دارد، 300 روز آفتابی داریم و 20 میلیون نیروی جوان در اختیار است با یک میلیون و 648 هزار کیلومتر مساحت.
اینها ثروت اندکی نیست همهچیز برای پیشرفت مهیاست اما اگر ملتی در چنین سرزمین پربرکتی، فقیر باشد دلیل آن فقر فرهنگی است. با یک ایده نو در شرایطی که میلیونها تومان بدهکار بودید کسب و کار جدیدی راه انداختید و پس از یکسال هم به موفقیت دست یافتید، در حال حاضر چند مجموعه تحت مدیریت شما اداره میشود؟
سه مجموعه فرهنگی که شامل یک موزه مردمشناسی با اشیائی از دوران قبل از میلاد تا اواخر عهد قاجار.
این مجموعه شامل رستوران، مهمانسرا، پارک، فروشگاه و کلیه اماکن موردنیاز توریستها است. مجتمع کشاورزی کندلوس هم به عرضه گیاهان دارویی میپردازد. موسسه خیریه هم به فعالیتهای عمرانی فرهنگی و بهداشتی میپردازد. در حال حاضر پروژه بستهبندی آب را دنبال میکنم تا یکصد شغل جدید ایجاد شود.
بدین منظور در یک منطقه محروم چشمهای شناسایی کردهام که آب آن از کیفیت فوقالعادهای برخوردار است، فعلایت دیگری که شروع کردهام ساخت و ساز مجموعههایی در مناطق کوهستانی کشور جهت فروش یا اجاره به گردشگران میباشند.
به عقیده شما هر انسانی میتواند کارآفرین باشد؟
خیر. کارآفرین دو بخش دارد که ریشه در ژنتیک و اکتساب از محیط دارد. فردی که از همان کودکی جاهطلب است و بزرگ فکر میکند و ایدههای متعددی در ذهن میپروراند باید دانست که کارآفرین است و همین انسان کوچک، افقهای بزرگی را مشاهده میکند.
شرایط زندگی و اجتماع در کارآفرین شدن افراد موثر است ما در این جامعه و با این دولت زندگی میکنیم و میدانیم کسی به دادمان نخواهد رسید و حتی مورد تمسخر هم قرار میگیریم. اگر ایدههایی در ذهن دارید آن را باور کنید اما اگر به آن تحت عنوان سکو نگاه میکنید، کار نکردن را بهانه نکنید.
اگر آن این ایده را باور دارید آن را باور سازید. من اعتقاد ندارم که این امر مشکل بزرگی برای توقف باشد. طرح را میتوان با دوستان، اطرافیان و بانک در میان گذاشت و انجام داده من برای تحقق ایدهام منزلم را به فروش رساندهام اما از همان ابتدا به آن دیده اطمینان کافی داشتم.
حتی زمانی که با مشکلات متعددی هم مواجه شدم و پول نزول کردم هم این اعتقاد را داشتم و لحظهای متزلزل نشدم. ممکن است به جالبترین ایدهای که تاکنون داشتید اشاره کنید؟ احداث موزه مردمشناسی توسط یک فرد حقیقی، ایدهای بود که بازتابهای گستردهای در جامعه داشت.
اینکه برای نخستین بار به جای پودر لباسشویی، مایع لباسشویی به تولید رسیده و روانه بازار شده ایده جالبی بود که در سال 73 به مرحله اجرایی رسید. هرچند ده سال مبارزه کردم تا ایدهام را به مرحله عمل تبدیل کردم. معقتدم کارآفرین نباید عمرش از به انجام یک فعالیت اختصاص دهد. باید سراغ فعالیتهای دیگر هم برود و مثلا صد ایده را به نتیجه برساند. اگر کارآفرین در یک شغل باقی بماند دیگر کارآفرین نیست.
یروگاههای حرارتی خورشیدی به 5 دسته تقسیم بندی می گردند:
نیروگاههای حرارتی خورشیدی از نوع سیستم کلکتور سهموی خطی شامل ردیفهای موازی و طولانی از متمرکز کننده ها می باشند. بخش متمرکزکننده شامل سطوح انعکاسی سهموی است که از جنس آینه های شیشه ای تشکیل شده و روی یک مادۀ سازه نگهدارنده قرار می گیرند. دریافت کننده از لوله های جاذب با پوشش مخصوص تشکیل شده که بوسیله شیشه پیرکس پوشانده می شوند و در طول خط کانونی قرار می گیرند. بخش دریافت کننده در قسمتهای انتهایی روی دو تکیهگاه، قرار گرفتهاند که این مجموعه روی تیرکهای اصلی سازه سوار است. سیستم ردیابی خورشید در این دستگاهها تک محوره بوده و ردیابی خورشید از شرق به غرب انجام می گیرد. بگونه ای که پرتورهای خورشید در تمام مدت ردیابی بر روی لوله های جاذب منعکس شوند. یک سیال انتقال حرارت روغن با دمای حدود 400 درجه سانتیگراد از میان لوله های جاذب در جریان می باشد و روغن داغ در مبدلهای حرارتی آب را به بخار تبدیل و بخار سوپرهیت طی عبور از توربین ژنراتور، انرژی الکتریکی تولید می کند. این نوع نیروگاهها با ذخیره حرارت قابلیت تولید برق را حتی در مواقعی که خورشید غروب نموده است را دارا هستند.
اجزاء اصلی نیروگاههای سهموی خطی
نیروگاههای دریافت کننده مرکزی (CRS)
نیروگاههای بشقابک سهموی (Parabolic Dish)
نیروگاههای دودکش خورشیدی (Solar Chimney)
نیروگاه دودکش خورشیدی، یک نیروگاه خورشیدی است که از ترکیب کلکتورهای هوای خورشیدی و برج هدایت کننده هوا برای تولید جریان هادی القائی هوا استفاده میکند و این جریان هوا موجب چرخش توربینهای پلهای فشار و در نهایت تولید برق توسط ژنراتور میشود.
شماتیک عملکرد نیروگاههای حرارتی دودکش خورشیدی اجزاء اصلی یک دودکش خورشیدی