پس از تحصیل به ایران بازمیگردد و به دلیل پذیرفتهشدن در بورس سازمانملل متحد در دانشکده وین در رشته پلمیر و الیاف مصنوعی تحصیل خود را آغاز میکند.
دکتر جهانگیری زمانی که به ایران بازمیگردد در کارخانجات سیمان تهران مشغول به کار میشود و همزمان با کار در کنکور دانشگاه پلیتکنیک پذیرفته میشود و کارشناسی ارشد مهندسی نساجی مدرک تحصیلی بعدی اوست.
وی به مدت ده سال مدیریت شرکت تولیددارو را به عهده میگیرد و همزمان با وقوع انقلاب، کارخانه هگزان که تولیدکننده محصولات شوینده و بهداشتی بود را تاسیس میکند.
همزمان مجتمع کشاورزی کندلوس را هم احداث می کند با این هدف که بتواند برای منطقه محروم و دورافتاده کندلوس کاری انجام دهد.
ثبت موسسه فرهنگی و خیریه نیز از پروژههایی بود که همزمان با هگزان و مجتمع کشاورزی کندلوس انجام داد. دکتر جهانگیری در زمان جنگ به دانشکده لندن میرود و موفق به اخذ مدرک PhD از دانشگاه North field در رشته جامعهشناسی میشود.
-------------------------------------
زندگی و تحصیل در تگزاس چطور بود؟
زندگی در آمریکا انسان را بیشتر رنج میدهد زمانی که مشاهده میکند ملتی با تاریخ درخشان چندهزار ساله با این همه نعمات و ویژگیهایی که خداوند به این سرزمین عطا فرموده در مقابل سرزمینی با 200 سال قدمت و یک عمر گاوچرانی به درجهای از پیشرفت و تعالی تکنولوژی و علم دست یافتهاند، عقب مانده و رشد چندانی نداشته است، متاثر میشود.
به همین دلیل تحمل آن فضا برایم دشوار بود و علیرغم برخورداری از شغل و موقعیت مناسب در آمریکا، راهی کشورم شدم. آمریکا با تمام زیباییهای ظاهری بدلیل اینکه از احساس و عواطف تهی است برایم دلپذیر نبود.
بنظرم افرادی هم که تبلیغات زندگی در خارج را میکنند اگر درونشان را به دقت بررسی کنید متوجه خواهید شد که آنان نیز تفکر مشابه من را دارند و جبر زمان و مسائلی باعث شده که این سرزمین را برای اقامت انتخاب کنند.
در حال حاضر هنوز شرکت هگزان را در اختیار دارید؟
به دلیل اینکه میخواستم فعالیتهای فرهنگی خود را توسعه دهم و زمان چندانی در اختیار نداشتم شرکت هگزان را با شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی شریک شدم. متاسفانه وجود مدیریتهای دولتی و جناح بندیهایی که در این تشکیلات وجود داشت کمتر از یک سال باعث تعطیلی هگزان شد و هنوز هم کشمکشهای آن برایم باقی مانده است.
در ایران و خارج از کشور سمتهای مختلفی داشتید و این نشان میدهد نیاز مالی برایتان مطرح نبوده است که از تمام آنها دست کشیدید و در ایران کسب و کار را برای خود شروع کردید؟
بله بنده در 25 سالگی مدیرعامل تولید دارو شدم حتی بعضی اوقات خجالت میکشیدم به 300 نفر پرسنل که اکثرا با 20 سال سابقه کار بودند، مدیریت کنم! به دلیل عشق به ایران به دنبال راهی بودم که دینم را نسبت به آن ادا کنم لذا یک منطقه محروم از کشور را انتخاب کردم و به وزارت کشور نامهای ارسال و جریان را توضیح دادم در پاسخ نامه برایم نوشتند که در جغرافیای ایران چنین منطقهای وجود ندارد. به من برخورد که حتی وزارت کشورهم از وجود این منطقه آگاه نیست.
ابتدا فکر کردم که چگونه میتوانم فقر را در این منطقه ریشهکن سازم لذا به توزیع قند، چای و سایر مایحتاج زندگی پرداختم اما متوجه شدم باید ماهیگیری را به مردم یاد دهم نه ماهی خوردن را! در این سرزمین چیزی وجود نداشت جز یک طبیعت منحصربه فرد و چشمنواز.
لذا به مطالعه گیاهان آن منطقه پرداختم و یاد گرفتم چگونه طبیعت را به خدمت بگیرم سپس اقدام به راهاندازی لابراتوار و مدرسه کردم. به دانشآموزان آموختم گیاهان دشتها را بچینند و به لابراتوار بفروشند تا هزینه تحصیل خود را هم از این طریق تامین نمایند. به این ترتیب 184 نفر از 30 روستا مشغول تحصیل و کار شدند و هزینههای تحصیل خود را هم از طریق چیدن گیاهان تامین میکردند.
این کارخانه یکصد فرآورده تولید میکند و به اکثر کشورهای دنیا صادر میکند. من 250 گونه گیاه را از سراسر دنیا جمعآوری کردهام و به ایران آوردهام و همان برایم پشتوانهای شد که اهداف عمرانیام را ادامه دهم.
به 66 روستا برقرسانی کردم، مخابرات،درمانگاه، مدرسه، موزه، رستوران، پارک، فروشگاه و به طور کلی آنچه که در زندگی امروز بشر ضرورت دارد در این منطقه ایجاد کردم. من هیچ پشتوانه مالی یا میراث هنگفتی برای انجام این امور در اختیارنداشتم هیچ ارتباطات نفوذی هم در سیستمهای دولتی نداشتم بلکه فردی آزاد و مستقل و مفتخر به روستایی بودن هستم.
با تلاش شبانه روزی تمام فعالیتهایی که اشاره کردم تحقق یافت و هنوزهم مسیر را ادامه میدهم. در حال حاضر کارشناس برنامه علم و زندگی و نیز برنامه روزنهها را در رادیو، انتشار آثاری در زمینههای گوناگون علمی و فرهنگی، بازسازی و اجرای بیش از 20 ملودی موسیقی سنتی، احداث و اهدای موزه کندلوس، تحقیق و تولید بیش از یکصد محصول تولیدی از منشا طبیعت، تهیه مقالات گوناگون در زمینههای شویندهها، محیطزیست، تولید انسانهای طبیعی، تکنولوژی ساخت دارو از طبیعت، برگزاری سمینارهای مرتبط و همکاری با دانشگاهها و صنایع پتروشیمی به منظور ارائه طرحهای کوچک و بزرگ اشتغالزایی تحت عنوان بانک اشتغال، تهیه و پیشنهاد پروژههای ایجاد باغ بوتانیک و نیز برپایی دهکده تاریخ جهت معرفی آئینها و سنتهای اجتماعی کشور پیش از حمله مغول به ایران نیز از سایر فعالیتهایم است.
چگونه کار در گیاهان دارویی را انتخاب کردید؟آیا هنگام شروع از این فعالیت نیازسنجی صورت دادید که سودآور است یا خیر؟ متاسفانه زمانی که از گیاهان دارویی صحبت به میان میآید فورا جوشانده و دم کرده گیاهان و بیماری به ذهن میرسد در صورتیکه این امر بخش بسیار کوچکی از گیاهان است.
امروزه گیاهان در 75 هزار فرآورده آرایشی، بهداشتی، غذایی، صنعتی و... حضور دارند و به زودی دنیا به سمت آنها باز خواهد گشت زیرا مواد شیمایی عوارض نامطلوب و سود خود را بروز دادهاند پس به سمت استفاده از گیاهان بازخواهیم گشت اما علمیتر و اصولیتر از گذشته.
گیاهان دارویی یا گیاهانی که مصارف صنعتی دارند از کشت بسیار ارزانی برخوردار میباشند نیازی نیست که هرساله کاشت شوند و به شخم، کود و سم سالیانه نیاز ندارند. قیمتش هم حداقل 10 برابر کشت های سنتی است در واقع تولید آن دوبرابر ارزانتر و فروشش 10 برابر گرانتر میباشد.
این یک ویژگی اقتصادی فوقالعاده ارزشمند محسوب میشود. نکته جالب این است که هرکدام از این گیاهان میتوانند زیرمجموعهای برای فرآوری مهیا کنند و صدها کارگاه کوچک و اشتغال چندین نفر را موجب گردد برای بازارهای جهانی هم به دلیل اینکه نصف کره زمین فاقد گیاه است و با کارگر روزی 60 دلار، انرژی گالنی 3 دلار، هزینههای بالای گمرک و مالیات و... اصلا توجیه اقتصادی ندارد که اقدام به کشت این محصول را نمایند لذا نیاز خود را از کشورهائی مانند هند، مراکش، چین و... تامین میکنند که متاسفانه ایران در جدول جایگاهی ندارد.
از کشورهای جهان سوم این محصولات را خریداری میکنند زیرا تولید آنها برای خودشان بسیار گران تمام میشود. گیاهان دارویی تنها محصولی است که دست دنیا جهت خرید آن به سمت ما دراز است آنها ناچارند خریدار و مشتری محصولات ما باشند در منطقه محرومی که هیچ امیدی نبود توجه و توسعه گیاهان بسیار حائز اهمیت تلقی شد. از این طریق تعداد زیادی از بیکاران ناامید دارای شغل شدند.
تفاوت گیاهان وحشی و گیاهان ژنتیک در ماده موثرآنان است که در گیاهان، ژنتیک چندبرابر مورد تقویت قرار گرفتهاند. مثلا اگر گیاه مریم گلی را در لابراتوار استخراج کنید حدود 7/5 درصد متیل سالی سیلات از آن گرفته میشود در صورتیکه گیاه ژنتیک آن 6/3 درصدمتیل سالی سیالات دارد این موضع به اندازهای ارزش افزوده بالایی دارد که قابل مقایسه با گونههای وحشی نیست.
ضمن اینکه باور داشتیم بازارهای جهانی همیشه خریدار هستند و هرگز نمیتوانیم پاسخگوی یک درصد بازار آن هم باشیم. در چه سالی مجتمع کشاورزی کندلوس را تاسیس کردید؟ دوماه پس از وقوع انقلاب مقدمات کار را شروع کردم و در سال 1363 به طور رسمی فعالیت مجتمع آغاز شد.
به گردش مالی کار در آن روستای کوچک و دورافتاده هم اشاره میکنید؟
زمانی که مجتمع کشاورزی کندلوس راهاندازی شد چند پروژه دیگر راهم انجام میدادم. حاصل تمام آن تلاشها تربیت مدیرکل، وکیل، شاعر، موسیقیدان، نویسنده و... از میان 180 کودک بود که میخواستند همان چوپان، کشاورز و... باقی بمانند.
به دلیل تلاش هایی که در توسعه و آبادانی کندلوس صورت گرفت این منطقه جهانی شده است و دولت آن را به عنوان یک منطقه توریستی بینالمللی انتخاب کرده است. مانند دهکدههایی که در جنوب فرانسه از اقصی نقاط دنیا توریست و جهانگرد دارد. دولت دکتر احمدینژاد 500 میلیون تومان بودجه صرف آن کرد و کندلوس امروز قطب بینالمللی توریستی است. سالی 60 هزار گردشگر داریم که اتفاق پیش پاافتادهای برای یک ایرانی نیست.
اما در این مدت حتی یک خسته نباشید ساده هم از سیستمهای دولتی دریافت نکردم. هرچند فرهنگ تاریخی کشورمان به نحوی است که افراد پس از مرگشان موردتوجه و عنایت قرار میگیرند! طی سال های فعالیتم هیچ بودجهای از دولت نگرفتم و همیشه بصورت شبانه روزی کار کردهام.
در این سالها حتما با مشکلاتی هم مواجه بودید چگونه با آنها برخود میکردید؟
زمانی که شرکت هگزان را با پتروشیمی شریک شدم پس از مدتی متوجه شدم حاصل 20 سال تلاش بیوقفهام به صفر رسیده است و من ماندهام و کوهی از بدهی که پتروشیمی آنرا پرداخت نکرده بود و بانک مرا مقصر می دانست زیرا امضای مدارک و اسناد با بنده بود.
هرروز با دادگاه و مامور روبه رو بودم. لذا مجبور شدم از طریق نزول بدهی ها را پرداخت کنم و مجددا با اجاره یک دفتر کوچک کارم را از صفر آغاز نمایم. شرایط بسیار سختی پیشرو داشتم، فشارهای مالی زیادی هم به دوشم بود از سویی دو میلیارد تومان بدهی به بانک داشتم و مرا ممنوعالخروج اعلام کرده بودند دورانی را سپری کردهام که حتی هزینه روزمره هم به سختی تامین میشد و مجبور بودم آلبومهای تمبر را بفروشم اما تلاش کردم و با یک دفتر کوچک به تولید لوازم آرایشی بهداشتی پرداختم و برای اولین بار در ایران ژل کتیرا را روانه بازار مصرف کردم.
سپس با پوست میوههای معطر چای کیسهای با 10 طعم مختلف را به تولید انبوه رساندم که آنهم با موفقیت روبرو شد. شبانهروز کار کردم تا توانستم سراپا بایستم. بارها گفتهام اگر مرا در کویرلوت رهاسازی پس از یک سال که به کویر بیایید مشاهده خواهید کرد که در آنجا هم باغی درست کردهام!
در طی سالهای فعالیتم با شکستهای وحشتناک و سنگینی مواجه بودم حتی به دلیل حضور درعرصههای فرهنگی کاندیدای قتلهای زنجیرهای هم شدم. وزارت اطلاعات بعدها متوجه شد که من فردی سیاسی نیستم بلکه عاشق ایران و سرزمینم میباشم. ایران سرزمینی بسیار گسترده و بزرگ است که در آن انرژی ارازنتر از آب است، 8 هزار و 300 گونه گیاه در این سرزمین وجود دارد، 300 روز آفتابی داریم و 20 میلیون نیروی جوان در اختیار است با یک میلیون و 648 هزار کیلومتر مساحت.
اینها ثروت اندکی نیست همهچیز برای پیشرفت مهیاست اما اگر ملتی در چنین سرزمین پربرکتی، فقیر باشد دلیل آن فقر فرهنگی است. با یک ایده نو در شرایطی که میلیونها تومان بدهکار بودید کسب و کار جدیدی راه انداختید و پس از یکسال هم به موفقیت دست یافتید، در حال حاضر چند مجموعه تحت مدیریت شما اداره میشود؟
سه مجموعه فرهنگی که شامل یک موزه مردمشناسی با اشیائی از دوران قبل از میلاد تا اواخر عهد قاجار.
این مجموعه شامل رستوران، مهمانسرا، پارک، فروشگاه و کلیه اماکن موردنیاز توریستها است. مجتمع کشاورزی کندلوس هم به عرضه گیاهان دارویی میپردازد. موسسه خیریه هم به فعالیتهای عمرانی فرهنگی و بهداشتی میپردازد. در حال حاضر پروژه بستهبندی آب را دنبال میکنم تا یکصد شغل جدید ایجاد شود.
بدین منظور در یک منطقه محروم چشمهای شناسایی کردهام که آب آن از کیفیت فوقالعادهای برخوردار است، فعلایت دیگری که شروع کردهام ساخت و ساز مجموعههایی در مناطق کوهستانی کشور جهت فروش یا اجاره به گردشگران میباشند.
به عقیده شما هر انسانی میتواند کارآفرین باشد؟
خیر. کارآفرین دو بخش دارد که ریشه در ژنتیک و اکتساب از محیط دارد. فردی که از همان کودکی جاهطلب است و بزرگ فکر میکند و ایدههای متعددی در ذهن میپروراند باید دانست که کارآفرین است و همین انسان کوچک، افقهای بزرگی را مشاهده میکند.
شرایط زندگی و اجتماع در کارآفرین شدن افراد موثر است ما در این جامعه و با این دولت زندگی میکنیم و میدانیم کسی به دادمان نخواهد رسید و حتی مورد تمسخر هم قرار میگیریم. اگر ایدههایی در ذهن دارید آن را باور کنید اما اگر به آن تحت عنوان سکو نگاه میکنید، کار نکردن را بهانه نکنید.
اگر آن این ایده را باور دارید آن را باور سازید. من اعتقاد ندارم که این امر مشکل بزرگی برای توقف باشد. طرح را میتوان با دوستان، اطرافیان و بانک در میان گذاشت و انجام داده من برای تحقق ایدهام منزلم را به فروش رساندهام اما از همان ابتدا به آن دیده اطمینان کافی داشتم.
حتی زمانی که با مشکلات متعددی هم مواجه شدم و پول نزول کردم هم این اعتقاد را داشتم و لحظهای متزلزل نشدم. ممکن است به جالبترین ایدهای که تاکنون داشتید اشاره کنید؟ احداث موزه مردمشناسی توسط یک فرد حقیقی، ایدهای بود که بازتابهای گستردهای در جامعه داشت.
اینکه برای نخستین بار به جای پودر لباسشویی، مایع لباسشویی به تولید رسیده و روانه بازار شده ایده جالبی بود که در سال 73 به مرحله اجرایی رسید. هرچند ده سال مبارزه کردم تا ایدهام را به مرحله عمل تبدیل کردم. معقتدم کارآفرین نباید عمرش از به انجام یک فعالیت اختصاص دهد. باید سراغ فعالیتهای دیگر هم برود و مثلا صد ایده را به نتیجه برساند. اگر کارآفرین در یک شغل باقی بماند دیگر کارآفرین نیست.